۵۸ سال از اعدام جوانترین وزیر امور خارجه تاریخ ایرانزمین و " پسر سوم " دکتر مصدق گذشت. سید حسین فاطمی (زاده ۱۲۹۶ در نائین - درگذشته ۱۸ آبان ۱۳۳۳ در تهران) سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی و از ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه ایران بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد توسط حکومت پهلوی اعدام شد. او پیش از اعدام از دوبار ترور (یک بار توسط فداییان اسلام و یک بار توسط شعبان جعفری) جان به در برده بود.
حسین فاطمی در خانوادهای روحانی در سال ۱۲۹۶ و در شهر نایین متولد شد. پدرش سید علی محمد معروف به سیف العلماء از روحانیون طراز اول نایین محسوب میگردید. حسین پس از طی کردن دوره ابتدایی به اصفهان عزیمت کرد و علاوه بر ادامه تحصیل در روزنامه چاپ اصفهان مشغول به کار گردید و همین امر باعث شد که در تهران نیز با روزنامه ستاره با مدیر مسئولی احمد ملکی همکاری کند.
پس از شهریور ۲۰ و آزادتر شدن محیط سیاسی ایران روزنامه باختر امروز را منتشر کرد. او از دوستان نزدیک محمد مسعود روزنامه نگارمعروف دههٔ ۲۰ بود. محمد مسعود از قول خود تنها حامی فاطمی بود و زمانی که برادرهای بزرگتر فاطمی او را از ارث پدری محروم کردند، اگر حمایتهای وی نبود شاید فاطمی به راحتی نمیتوانست تحصیلاتش را به اتمام برساند. در سال ۱۳۲۳ به فرانسه رفت و دکترای حقوق گرفت.
فاطمی در اول آبان ۱۳۲۸ به گروه متحصنین که در احمد آباد در منزل دکتر مصدق آمده بودند پیشنهاد می دهد که جبهه واحدی را تشکیل داده و عنوان جبهه ملی ایران را پیشنهاد می کند و به این ترتیب پایه های ایجاد سازمان جدیدی را بنا میگذارد .
دکتر مصدق فاطمی را پسر سوم خود مینامید.
یه پیشنهاد فاطمی روزنامه باختر امروز ارگان جبهه ملی شناخته می شود و چند روز بعد اساسنامه و برنامه کار جبهه ملی اعلام شده و در ۱۰ آبان ۱۳۲۸ رسما جبهه ملی ایران اعلام موجودیت می کند . فاطمی سازماند هنده اصلی جبهه ملی محسوب می شد و پس از چند روزی که از تشکیل جبهه ملی می گذرد کمسیون تبلیغات را در جبهه ملی با همکاری بقائی - حائری زاده - آزاد - مکی - ملکی - خلیلی - تشکیل می دهد. او آیین نامه این کمسیون را نوشته و به این ترتیب نوعی هماهنگی در میان روزنامه های طرفدار به وجود می اورد . پس از انتخاب دکتر مصدق به نخست وزیری حسین فاطمی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ به سمت معاون پارلمانی نخست وزیر و سخنگوی دولت منصوب می گردد.
فاطمی در مهر سال ۱۳۳۱ با استعفای وزیر خارجه وقت به سمت وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق منصوب شد و بدنبال کشف مدارک جاسوسی انگلیس بلافاصله سفارتخانه انگلیس را در اول بهمن تعطیل و کارمندان آن را اخراج کرد. فاطمی می نویسد: « ...ملتی که روزی پرچم دار علم و فرهنگ و صنعت جهان بود...ملتی که راست بود، دوست بود، شعارش پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بود یک چنین ملتی را یکصد سال استعمار کوشید خرد کند...». در ده ماه آینده یکی از کلیدی ترین وزیران کابینه مصدق و تندروترین مخالف استعمار انگلیس و سلطنت بود. وی در جریان نهضت ملی شدن نفت از همکاران نزدیک دکتر مصدق بود. به گفته دکتر مصدق، او نخستین کسی بود که پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران را ارائه داد.
مخالفت پیگیر او با دربار محمدرضا شاه پهلوی پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به اوج رسید.
در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ فاطمی که نماینده مردم تهران نیز بود در حین سخنرانی بر مزار محمد مسعود توسط محمدمهدی عبدخدایی نوجوان ۱۴ ساله و عضو سازمان فدائیان اسلام ترور شد که نافرجام ماند و گلوله به قلب او آسیبی نرساند.
محمد مهدی عبد خدایی درباره ی این ترور می گوید:
به محض این که ماشه اسلحه را کشیدم، اسلحه را بر زمین انداختم. در آن زمان آقای عباس گودرزی نامی بود که در تجریش جگر میفروخت و بهش میگفتند «عباس جیگرکی» که خم میشود و اسلحه را برمیدارد که مردم به سمتش هجوم میبرند و او
را میزنند. من در تمام این صحنهها حاضر بودم چون کسی باورش نمیشد که یک نوجوان ۱۵ ساله با کلت کمری دکتر فاطمی را زده باشد. ... ایستادم و تکبیر گفتم. پس از این بود که جمعیت به طرف من برگشتند.
حسین فاطمی در مورد ترور خود چنین می گوید :
« برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، این طور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد»
پس از کودتای ۲۸ مرداد نزد دوستانش در خفا بود تا ۶ اسفند که دستگیر شد. همان ابتدای دستگیری تصمیم گرفته میشود در حین دادرسی توسط یک حرکت به ظاهر خودجوش مردمی به دست شعبان جعفری و مریدانش به قتل برسد که وی و خواهرش مجروح میشوند. فریدون مظاهر تهرانی شاهد این ماجرا مینویسد:
«ناگهان شعبان بی مخ و يارانش با چاقوهاى برهنه به دكتر فاطمى حملهور شده و ضرباتى چند وارد كردند. خانمى كه بعداً فهميدم خانم سلطنت فاطمى خواهر دكتر فاطمى است و از طريق خبر راديو مطلع شده بود كه برادرش را دستگير كرده و به محل دفتر فرماندارى نظامى تهران كه آن موقع در داخل كاخ شهربانى (ساختمان ۷ فعلی وزارتخارجه) بود آوردهاند خود را به آن محل رسانده كه مصادف با حمله چاقوكشان به دكتر فاطمى شده و خود را سپر بلا كردهبود. حمله كنندگان شش ضربه به دكتر فاطمى و ۱۰ ، ۱۱ ضربه به خانم سلطنت فاطمى وارد کردند. دكتر فاطمى را درحالى كه روى زمين افتاده بود و خون از بدنش جارى بود با همان جيپى كه آورده بودند از محل دور كردند. در آن تاريخ رئيس كل شهربانى سپهبد مهدیقلى علوى مقدم، فرماندار نظامى تهران سرتيپ تيمور بختيار و فرمانده گارد شاهنشاهى سرتيپ نعمتالله نصیری (ارتشبد بعدى) بودند.»
سید حسین فاطمی سرانجام پس از محاکمه ی غیرعلنی در دادگاه نظامی (۷ مهر) به دلیل اقدام برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. اشرف پهلوی در اعدام ایشان اصرار زیادی می ورزید و نهایتا در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار شهدای قیام ۳۰ تیر به خاک سپرده شد.
آیت الله زنجانی تلاش بسیاری برای جلوگیری از اعدام دکتر فاطمی میکند و حتی از آیت الله بروجردی هم کمک میخواهد و بروجردی در پاسخ او چنین می گوید: "انگلیسیها از او کینه به دل دارند، شاه هم ضعیف است کاری نمیشود کرد."
سام فال(Sir Sam Falle) دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران در زمان کودتا مینویسد «... اعدام بی رحمانه، صرفنظر از غیر انسانی بودن آن، ممکن است در مورد مصدق عاقلانه نباشد ولی شاید برای فاطمی، اگر دستگیر شود، بهترین راه حل باشد. تا زمانی که اینگونه افراد زنده هستند و در ایران به سر می برند، همیشه خطر ضد کودتا وجود دارد، شدت عمل ضروری است...»
کرمیت روزولت دراول شهریور پس از کودتا به ایران می رود و می گوید: « پس از برگزاری تشریفات، شاه به من اشاره کرد و اولین عبارتی که با لحن رسمی ادا کرد این بود : «من تختم را مدیون خدا و ملتم و ارتشم و شما هستم» ... و "روزولت" موضوع سرنوشت مصدق و دیگر رهبران جبهه ی ملی را عنوان می کند و از محمد رضا شاه می پرسد: « میل دارم بدانم در مورد مصدق، ریاحی و دیگران، که علیه شما توطئه کرده اند، چه فکری کرده اید؟» شاه می گوید: «در این مورد زیاد فکر کرده ام. مصدق محاکمه می شود. (در این موقع لب های شاه می لرزید) و به سه سال محکوم خواهد گشت ... ریاحی نیز مجازات مشابهی دارد. ولی یک استثنا وجود دارد و آن، حسین فاطمی است. او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا می کنند. فاطمی، بیش ازهمه ناسزاگویی کرد. هم او بود که توده ای ها را واداشت مجسمه های من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.»
دکتر فاطمی قبل از اعدام گفته بود:
ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کرده و معتقد بودیم اگر در گذشته بعضی از هم وطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آنها قرار گرفته اند و منویات آنها را اجرا کرده اند، بعد از آنکه به نهضت استقلال نائل شدیم رویه سابق را ترک خواهند گفت ولی افسوس که عاقبت گرگ زاده گرگ شود.
دکتر مصدق بعد از مرگ وی چنین گفت:
«اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.» [ ۱ ]
۱ - منبع به جز تیتر و مقدمه از ویکیپدیا فارسی میباشد.
Ingen kommentarer:
Legg inn en kommentar
Merk: Bare medlemmer av denne bloggen kan legge inn en kommentar.